آن چهارده توصیۀ ناگفته

صبح امروز شنبه دوازدهم تیر ماه 1389 در طبقۀ دوم حسینیۀ امام خمینی(ره) که اغلبِ دیدارهای خصوصی در آنجا صورت می‌‌گیرد، هر یک از مدیران تلویزیون به اتفاق دست اندرکاران فیلم‌ها و مجموعه‌های نمایشی سیما برای خود یک صندلی یافته و نشسته بودند، در چهارده ردیفِ 25 نفره. ساعت 10:40 دقیقۀ صبح رهبر داخل شد و جمعی از هنرمندان نیز از همان مدخل پس از او وارد شدند. افرادی چون فرج‌الله سلحشور، محمدرضا ورزی، محمدحسین لطیفی، مسعود جعفری جوزانی، ابوالقاسم طالبی، سید ضیاء­الدین درّی، سید داوود میرباقری، سیدرحمان نظام اسلامی‌، و در نهایت جناب سید عزت‌الله ضرغامی‌. گویا که برخی از ایشان به درخواست خود و بعضی به درخواست جناب ضرغامی‌ در اندرونی داشتند به حضور رهبر معرفی می‌‌شدند. جناب ضرغامی‌ این کار را بعد از جلسه نیز معمول داشت. با ورود رهبر حاضران صلوات فرستادند و با تمثیل «بوی خوش» رهبر انقلاب را خلف صالحی برای امام خمینی(ره) می‌­دانستند، الحمد لله و المنّة.

 

          آقای احمد ابوالقاسمی‌ قاری بین‌المللی قرآن، آیات مبارکه 38 تا 44 از سورۀ احزاب را انتخاب کرده بود که خیلی با موضوع مجلس هماهنگی داشت؛ ﴿... الذینَ یُبَلِّغوُنَ رِسالاتِ اللهِ و یَخشَونَهُ و لا یَخشَون أحَداً إلاّ الله و کَفَی بِالله حَسیباً ... آن کسانی که پیام‌های خداوند را ابلاغ می­کنند و از او می‌ترسند و کسی را جز الله پروا ندارند، و خداوند (در مقام) حسابگر کافی است..... خب! اگر همۀ هنرمندان مبلّغ دین باشند و به این آیه عمل کنند که دیگر بحث و جدلی نمی‌­ماند. آن هنرمند حکیم که نامش سید مرتضی آوینی بود می‌­گفت که هنرمندان بسان انبیاء واسطۀ فیض هستند و بایست از آسمانیان بگیرند و به زمینیان بنوشانند.

جناب نظام اسلامی‌ ناظم جلسه نیز قبل از سخنان رهبر از این شهید عظیم القدر یاد کرد. شاید اغلب ما از میزان علاقۀ رهبر انقلاب به سید شهید خبر داشته باشیم، تنها هنرمندی که حضرتش در تشییع پیکر حاضر شد و ده روز بعدتر در ابتدای قرآنی که به خانواده‌اش تقدیم کرد با خط خوش خود آن شهید را به لقب «سید شهیدان اهل قلم» مفتخر فرمود.

 

 

گزارش رئیس صداوسیما

          «آقا» اشاره کردند که آمادۀ شنیدن هستند. جناب ضرغامی‌ ریاست محترم سازمان صدا­وسیما که اولین حکم ریاستی خود را در سوم خرداد سال 1383 از رهبر انقلاب گرفته است، حاضران را معرفی کرد که اینان جمعی هستند از هنرمندان و دست­اندر­کاران مجموعه‌های نمایشی رسانۀ ملی، نویسندگان و بازیگران، کارگردانان و تهیه کنندگان، اعضای شوراهای تخصصی فیلمنامه، شوراهای راهبردی شبکه‌ها، به همراه مدیران گروه‌ها و مدیران ارشد سازمان در تهران و مراکز استان‌ها. او سپس متن مکتوب خود را به سرعت خواند و گفت که برنامه‌های نمایشی به لحاظ ماهیت سرگرم کنندگی و القای پیام بسیار مهم هستند.

 

ایشان آمارهای مختلفی را اعلام فرمود از جمله اینکه هم‌اکنون بیش از دو هزار طرح و فیلمنامه در شوراهای سازمان در دست بررسی است و ما سالانه پانصد فیلمنامه تصویب می‌­کنیم. آمار تولیدات سالانۀ فیلم و سریال سازمان در حدود دو هزار ساعت است که نسبت به سال 1382 پنج برابر شده است. اکنون حجم سریال‌های داخلی، دو برابرِ سریال‌های خارجی شده که قبلاً معکوس بود. پیش‌تر فقط ده در صد فیلم­های پخش شده از تلویزیون تولید داخل بود و حالا به 44% رسیده است. در شش سال گذشته (یعنی در مدیریت جناب ضرغامی‌) 650 تله فیلم ساخته‌ایم که از این تعداد دویست فیلم آن فقط در سال 1388 ساخته شده است. از جمله اقدامات تازۀ جناب ایشان یکی این بوده که شبکه جدیدی برای پخش فیلم و سریال به زبان عربی احداث کرده‌اند که تولیدات آن نیز اغلب در کشورهای عربی ساخته می‌­شود. دیگر اینکه در دانشکدۀ صداو­سیما برای مقطع کارشناسی ارشد رشتۀ فیلمنامه‌نویسی و تولید انیمیشن در تهران و قم دایر گشته است. جناب ضرغامی‌ گویا این آمار را برای سایر حاضران و مردم ایران اعلام می‌­کرد. چون در اواخر صحبت گفتند که مشروح این گزارش را به تازگی به رهبر تقدیم کرده است. ایشان در انتهای سخن خود نیز اشاره­ای کردند به دشمنی برخی متحجران با صداو­سیما و اظهار امیدواری کردند تا با اقدامات و حمایت‌های اساتید حوزه و دانشگاه و خصوصاً رهبر معظم انقلاب آن عده از متحجران فرصت هجمه نیابند.

در ادامه، جناب نظام اسلامی‌ به عنوان مجری مراسم، مقدمات گوشنواز و خوبی بیان کرد. او خبر داد که دوازده نفر از هنرمندان برای سخن گفتن پشت تریبون ثبت نام کرده­اند. اما عملاً در مجلس فقط نُه نفر توانستند صحبت کنند: مسعود جعفری جوزانی، سیروس مقدم، محمدرضا ورزی، پروانه معصومی‌، شهاب حسینی، محمدحسین لطیفی، مهدی سجّاده­چی، ضیاء­الدین درّی، و ابوالقاسم طالبی.

 

 

هنرمندان سخن می‌‌گویند

مسعود جعفری جوزانی ابتدا از گروه دو هزار نفرۀ خود در سریال در چشم باد ذکری کرد، سریالی که دو هفته پیش پخش آن به پایان رسیده است. پیش از او، جناب ضرغامی‌ نیز در سخنان خود از این سریال بسیار تمجید کرده آن را قابل ثبت در تاریخ هنر ایران دانسته بود. جناب جوزانی سپس متن پر از دردی را قرائت کرد که حاوی اعتراضاتی به مسئولان سینمایی کشور بود و گله گزاری از اینکه سفارشات رهبر انقلاب در 23 خرداد 1385 با اهالی سینما که فرموده بودند «بایست در جهت اعتلای سینمای ایران تلاش کنید» مغفول مانده و برخی مسئولان ترجیح می‌­دهند تا از فیلم‌های محافظه‌کار و بی‌خاصیت حمایت کنند تا مبادا از سوی گروه‌های فشار متهم شوند.

 

سپس جناب سیروس مقدم، کارگردان پرکار فیلم‌های تلویزیونی و مجموعه‌های نمایشی بسیاری همچون اغماء، ریحانه و پیامک از دیار باقی در جایگاه قرار گرفت و ابراز خرسندی کرد که توانسته برای نوبت اول به حضور رهبر انقلاب برسد. او از خبر صبح امروز تنها روزنامۀ سینمایی کشور گفت، که دولت انگلیس بودجه بی.بی.سی. فارسی را افزایش داده در حالیکه از بودجۀ دولت خود کاسته است. صداو­سیما در مقابله با حجم وسیع شبکه‌های روزافزون خارجی مظلومانه ایستاده و دفاع می‌­کند. ایشان سپس به مشکلات عملی ساخت فیلم اشاره کرد که باعث حذف برخی سکانس‌ها از فیلمنامه می­شود و در نتیجه فیلم‌ها بی‌خاصیت شده جذابیت خود را از دست می‌‌دهند. او همچنین شکوه داشت که قوه قضائیه و نیروی انتظامی‌ در ساخت فیلم سلایق خود را بر ما حاکم می‌­کنند.

 

نوبت به محمدرضا ورزی رسید، کارگردان 37 سالۀ فیلم ستارۀ خضرا و سریال‌های تاریخی که به تبع مدرک کارشناسی تاریخ خود بسیار به این حوزه علاقمند است. کارگردانی که سریال‌های عمارت فرنگی، سال‌های مشروطه، کودتای سیاه، قائم‌مقام فراهانی را در آستین دارد. از او همچنین فیلم ابراهیم خلیل‌الله­((ع) نیز ثبت شده است. او سه موضوع را بیان کرد. اول اینکه چرا مورّخان طراز اول کشورمان به ما مشورت نمی‌­دهند اما بعد که فیلم پخش می‌­شود به ما اعتراض می‌­کنند که کار شما غلط بوده و ایراد دارد. ایشان همچنین اعتراض داشت که چرا بایست بین تاریخ‌نویسان ایرانی اختلاف وجود داشته باشد و کار ما سخت شود! سخن دوم اینکه ما نیاز به یک شهرک سینمایی جدید داریم تا مثلاً فضای میدان ژالۀ سال 1357 را در آن بسازیم. و سوم اینکه ایشان به عدم پخش سریال‌های خوبی مانند امام علی(ع)، مختارنامه، خاک سرخ و یوسف پیامبر(ع) در سطح اروپا و امریکا اعتراض داشت و گفت که اگر اینها پخش شود به مراتب بالاتر از سریال‌های جهانی‌شدۀ مصری مانند صلاح­الدین ایوبی و ملک فاروق می‌­ایستند.

 

خانم پروانه معصومی‌ بازیگر قدیمی‌ سینما و تلویزیون که در فیلم‌ها و سریال‌های زیادی از جمله یوسف پیامبر(ع) و نشانی، بازی کرده است به طور کلی به حضور کیفی زن در سینما و تلویزیون اعتراض داشت و گفت که البته در پنج شش سال اخیر این وضعیت بهتر شده رو به بهبود است. او با اشاره به اینکه در پانزده سال اخیر در یک روستا در گیلان زندگی می‌­کند متذکر شد که تلویزیون باید خود را بیشتر برای طبقات روستایی متعهد بداند. قشری که پس از کار روزانه به منزل می‌­آیند و خود را در تلویزیون غرق می‌­کنند و به شدت از آن تأثیر می‌­پذیرند، مردمی‌ که فقط با فیلم‌ها و سریال‌های وطنی ارتباط برقرار می‌­کنند و تنها تفریحشان همین تلویزیون است. وگرنه تهرانی‌ها که به اندازۀ کافی مشغولیت و سرگرمی‌ دارند. آیا ما برای تهران برنامه می‌‌سازیم یا کل ایران؟ تهران سرِ ایران است ولی دارد به کلّ ایران تبدیل می‌­شود. آیا نمی‌­شود موضوع قصه‌ها و فیلم‌های شما همین طبقات روستایی باشند؟ اینها که زندگی‌شان این همه معنا دارد. اما برخی نویسندگان و محققان هم که می‌­آیند فقط یک شب در روستا می‌­مانند و فردا برمی‌­گردند و می‌­گویند فهمیدیم چه قصه‌ای بایست بنویسیم. این روستاییان نجیب قصه‌های زیادی دارند که جذاب و شنیدنی است. او سپس به برخی از همسایگان خود اشاره کرد و گفت اگر آنها امشب مرا در تلویزیون بببینند فردا طور دیگری به من نگاه می‌­کنند، چونکه امروز به حضور شما [اشاره به رهبر] رسیده‌ام و ساعتی در زیر آن سقفی بوده‌ام که شما بوده‌اید.

 

 

پنجمین نفر از میان هنرمندان جناب شهاب حسینی بود، بازیگری که جزو فوق ستار­ه‌های سینمای ایران محسوب می‌­شود و علاقمندان زیادی دارد. برخی از سریال‌های او در تلویزیون عبارتند از مدار صفر درجه، پلیس جوان. او این یک سال اخیر را صرف بازی در سریال شوق پرواز و ایفای نقش شهید بابایی کرده است. امروز او این خبر مسرّت‌بخش را اعلان کرد که این سریال در حال اتمام است. جناب حسینی می‌­گفت که از همسر شهید بابایی شنیده‌ام که موضوع ساخت فیلم در خصوص این شهید از سال 1373 مد نظر شما (رهبر معظم انقلاب) بوده است، و تازه اکنون بعد از این همه سال بنده دارم خبر می‌­دهم که فیلمبرداری این مجموعه رو به اتمام است. او این نقش را یک امانت الهی می‌‌دانست که به او محوّل شده است و افزود که برای ایفای آن از خداوند متعال مدد خواستم. او می‌­گفت سخن آقای ضرغامی‌ درست است و ما «سربازان فرهنگی» کشورمان هستیم، بسان نسل قبل که «سربازان رزمنده» کشورمان بودند و کیان مملکت را حفظ کردند.

جناب حسینی پیدا بود که حظّ وافری از فرو شدن در جلد شهید بابایی برده است و توصیه می‌­کرد که بودجه‌های بیشتری برای ساخت فیلم از زندگی بزرگان کشورمان صرف شود تا جوانان ما به بی‌هویتی مبتلا نشوند؛ بزرگان کشورمان در عرصه‌های تاریخی، ادبی، فرهنگی، سیاسی و همچنین ورزشی؛ این کشوری که تاریخ چند هزار ساله دارد و متمدن‌تر از دیگر ممالک است.

 

 

جناب محمد حسین لطیفی کارگردان مجموعۀ موفق صاحبدلان­(1385) و نردبام آسمان و نیز فیلم سینمایی روز سوم اعتراض داشت که چرا ما داریم از «دفاع» صحبت می‌­کنیم؟ در حالیکه ما قدرت حمله داریم. دوستان ما در اینجا از ده‌ها شبکۀ تبلیغ مسیحیت به زبان فارسی، صحبتی نکردند. آن اجانب سکۀ مسین خود را برق انداخته‌اند و طمع کرده‌اند تا سکه طلای ما را از دستمان درآورند. جناب لطیفی از بازخوردهای خوبی که از سریال صاحبدلان گرفته بود خبر می‌­داد، از مادری که مثل این فیلم قرآن بر سر گرفته و شفا یافته بود، جوانی که در مرحلۀ شک بوده و می­خواسته مسیحی شود ولی بعد از تماشای این فیلم در ایمان و مسلمانی خود راسخ گشته بود. او حضرت رسول الله­(ص) و حضرت عیسی­(ع) را از الگوهای خود در زندگی دانست، پیامبران اولوالعزمی‌ که در راه تبلیغ دین بسیار کوشیده‌اند. ایشان در انتها درخواست کرد که اگر قرار است نمایشگاه بین‌المللی از تهران منتقل شود، مکان آن را به تلویزیون بدهند تا آن سوله‌ها به استودیو تبدیل شود.

 

 

هشتمین نفر مهدی سجّاده‌چی بود، فیلمنامه‌نویس سریال‌های خاک سرخ و شهریار و فیلم سینمایی روز سوم، که طبق معمول با طنز و مطایبه سخن می‌­کرد. او می­گفت نمی­دانم از تشَر قضا است یا ریشخند قدر که در مملکتی که رهبرش با ادبیات کلاسیک و مدرن مأنوس است ــ و این را همه می‌­دانند ــ رهبری که استاد خطابه و سخن­وری و شعر و ادبیات است، آیا در چنین مملکتی باید نویسندگان این همه مورد بی‌اعتنایی باشند؟ او می‌­گفت در اوائل انقلاب برای مبارزه با ستاره‌سالاری سینمای قبل از انقلاب، آمدند و کارگردان‌سالاری کردند که بخشی از مشکلات ما با همین ایشان است. او به سوی حاضران و کارگردانان حاضر در جمع رو کرده به ظریفی گفت که ما به کارگردانان ارادت داریم و مشکل شخصی با آنها نداریم بلکه مشکل صنفی.

بنده این شکوۀ جناب سجاده‌چی را پیش­تر نیز شنیده بودم. او به مناسبت نمایش فیلم روز سوم که فیلمنامه او را جناب لطیفی در مقام کارگردان تغییر داده بود می‌­گفت: چرا من که یک فیلمنامه‌نویس با سابقه در سینما و تلویزیون هستم تاکنون عین فیلمنامۀ خودم را بر پرده ندیده‌ام! چرا همیشه کارگردانان به خود حق می‌‌دهند که فیلمنامۀ مرا بازنویسی کرده ضایع کنند؟ او امروز به فقدان قانون مالکیت معنوی اشاره کرد و مثل جناب لطیفی می‌­پرسید که چه وقت این قانون به صحن علنی مجلس می‌‌رسد؟

جناب سجاده‌چی نوبتی دیگر در وصف رهبری به زیبایی ­گفت که کشور ما با نگاهی سرشار از ادبیات مذهبی و سیاسی رهبری می‌­شود، اما آیا باورتان می‌­شود که نویسندگانی هستند که دیگر نمی‌­توانند در سینما کار کنند چون خرج سینما بالا رفته است؟ سینما شرایطی خطرناکی دارد و دارد به جایی می‌‌رسد که بگوییم که آیا ما واقعاً تا این حد به سینما احتیاج داریم؟ سینما دارد به جایی می‌­رود که او «دختر ترسا» شود و کسانی که در سینما کار می‌­کنند بسان «پیر صنعان» بر او سجده برند.

 

 

جناب ضیاء­الدین درّی کارگردان کیف انگلیسی، لژیون، کلاه پهلوی (این آخری هنوز پخش نشده است) و همچنین سازندۀ فیلم تبلیغات انتخاباتی جناب کروبی در سال 1388، سخنران ماقبل آخر هنرمندان بود. او سخن خود را با قرائت سورۀ والعصر شروع کرد و از رهبر انقلاب برای اجازه دادن به ترتیب چنین مجلسی تشکر کرد. ایشان بر سخنان جناب ضرغامی‌ تأکید کرد و هوش وافر ایشان را ستود. او گفت که بسیاری از مخاطبان کثیر تلویزیون بین پنج تا پانزده سال اخیر با تلویزیون آشنا شده‌اند. راضی نگاه داشتن این مخاطبان جدید سخت‌تر است از کسب رضایت مخاطبان قدیمی‌ تلویزیون و فرزندان آنها. او همچنین از سخنان خانم معصومی‌ تمجید کرد و گفت که به آن سخنان سخت معتقد است. ایشان در ادامه به مشکل ممیّزی در تلویزیون اشاره کردند که محافظه‌کارانه، فوری و صریح است در حالیکه باید غیرصریح و کمرنگ باشد. او گفت حتی ممکن است سریال کیف انگلیسی من برای پخش مجدد با مشکل روبه‌رو شود. درّی در انتها گفت که ما در پرداختن به تاریخ ساقط شدۀ پهلوی مشکل داریم و مصادیق خیلی از حدود شرعی در اجرا برای ما روشن نیست. ما ده سال از عمرمان را صرف سریال کلاه پهلوی کردیم. در مواردی از این سریال به دلیل مسائل شرعی، زن و مرد جدا­جدا بازی کردند تا بعد این دو تصویر را با هم ترکیب کنیم.

 

 

آخرین سخن‌کننده از جمع هنرمندان جناب ابوالقاسم طالبی بود که به مدت پانزده سال مدیر مسئول و سردبیر هفته نامۀ سینما­ویدئو بوده از وادی مطبوعات به سینما راه برده است، کارگردان مجموعۀ به کجا چنین شتابان (که اخیراً پخش آن به اتمام رسیده) و فیلم‌های سینمایی نغمه، آقای رئیس جمهور، بازگشت پرستوها، دست‌های خالی، و عروس افغان. ایشان نیز با طنز سخنان خود را آغاز کرد و گفت هر وقت در چنین جمعی حاضر می‌­شدم و دوستانم در حضور شما رهبر عزیز زیاد حرف می‌‌زدند با اشاره از آنها می‌­خواستم تا کم حرف بزنند تا ما از سخنان شما استفاده کنیم. اما وقتی اکنون خودم در این مقام ایستاده‌ام می‌­بینم که نیاز دارم تا یک ساعت وقت برای صحبت داشته باشم. او خود را اهل قلم خواند و گفت که در دو حوزۀ مطبوعات و سینما قلم زده و نویسندۀ تمام فیلم‌هایی بوده است که تاکنون ساخته.

طالبی می‌­گفت که حرف‌های من تقریباً خصوصی است و اگر منتشر نشود بهتر است. شهدا که رفتند و این دنیای فانی را برای ما گذاشتند. ما می‌­خواهیم مثل آنها از انقلاب اسلامی‌ دفاع کنیم، اما نمی‌­شود. مدام کشور دچار فتنه می‌­شود و خداوند متعال هم مرتباً آزمایش و غربال دارد. اما من چطور می‌توانم از چالش‌های انقلاب اسلامی‌ حرف بزنم و فیلم بسازم؟ برای من خیلی راحت است که فارغ از این مسائل بروم چیزهایی شبیه فیلم‌های هندی بنویسم و بسازم، که هم مخاطب را راضی می‌­کند و هم اربابان تلویزیون را. ما در پرداختن به برخی عرصه‌ها مشکل داریم. ما نمی‌­توانیم در کنار نشان دادن قضات خوب، یک «قاضی‌نما» در فیلم نشان دهیم. آیا اصلاً این اصطلاح صحیح است؟ چون قاضی در جای حاکم شرع نشسته است. اگر بسازیم فردا از طرف قوۀ قضائیه یک سرباز می‌­فرستند و ما را جلب می‌­کنند و می‌­برند. اگر هم ناچاراً چنین فیلمی‌ بسازیم مجبور می‌‌شویم در ابتدا و انتهای تیتراژ آن قسمت از سریال، با نوشته توضیح دهیم که ما از زحمات خوب قضات محترم تشکر می‌­کنیم و این یک نمونۀ نادر از رفتار یک قاضی ناشایست است. اما باز هم شب قبل از پخش، مدیر شبکه به ما می‌­گوید اگر آن ده دقیقه را از فیلم حذف کنیم، اتفاقی نمی‌­افتد که! او می‌­گوید من فقط ماهیانه یک میلیون و اندی حقوق می‌­گیرم و نمی‌­خواهم فردا مرا جلب کنند و ببرند. این مسئله در خصوص قوای دیگر هم هست. ما نمایندۀ فاسد در مجلس داریم ولی نمی‌توانیم در این مورد حرف بزنیم. اینها کسانی هستند که از انقلاب اسلامی‌ سوء استفاده می‌­کنند.

جناب طالبی سپس کمی‌ جلوتر رفته و گفت که ما بایست بتوانیم از طلبه‌ها انتقاد کنیم تا طلبۀ خوب مشخص شود. همچنین در خصوص مراجع تقلید، که برخی از آنها به خاطر منافع دنیا و همچنین فرزندانشان جلوی حق ایستادند. ما مثل همیشه از شما استمداد می‌­کنیم، لااقل برای کسانی که برادری‌شان ثابت شده اجازه دهید که در این خصوص فیلم بسازند. گرچه همۀ ما شیشه‌خرده هم داریم و بدمان نمی‌‌آید که گاهی با گوشه و کنایه زدن بتوانیم از برخی کشورهای خارجی گرین کارت بگیریم. جناب طالبی در انتها مثل جناب ضرغامی‌ و جناب سیروس مقدم از محضر رهبر خواستند تا با فتاوای خود مشکلات هنرمندان و برخی از موانع شرعی را برطرف کنند. آخرین سخن جناب طالبی این بود که این ولی فقیه است که باید برای ما تعیین تکلیف کند و نه هر کس که در قم نشسته است.

سپس ناظم جلسه جناب نظام اسلامی‌ جای شهید آوینی را خالی کرد و حضار برای آن شهید والا مقام صلوات فرستادند.

 

 

رهبر سخن می‌‌گوید

ساعت 12:35 دقیقه بود که نوبت به رهبر معظم رسید و ایشان در مجموع 36 دقیقه صحبت کردند، تا لحظۀ اذان ظهر. در ابتدا ایشان به حضار خوش آمد گفت و فرمود که به نظرم می‌­رسد که تاکنون با چنین جمع خوش ترکیبی روبه‌رو نشده‌ام، کسانی که پیش‌تر اسم یا تصویرشان را بر صفحۀ تلویزیون دیده بودم. رهبر فرمودند که صداو­سیما و مخصوصاً هنرهای نمایشی برای ما در این زمان بیش از هر چیز ضرورت دارد. چون ما یک ملت زنده و فعال هستیم و اظهار وجود می‌­کنیم. لذا دشمنانِ قدری هم داریم و بایست دین و افکار خودمان را نشر دهیم. شما که یکی از بخش‌های مهم صداو­سیما در اختیار شماست مسئولیت و نقش بسیار مهمی‌ در آیندۀ کشور دارید.

رهبر ادامه داد: امام(ره) که فرمودند تلویزیون دانشگاه است تعارف نکردند. باید از این قله و این سرچشمه درس‌های مهم زندگی به سوی مردم سرازیر شود. شما چه می‌­خواهید بکنید؟ من این سخنان شما را پیش‌بینی می‌­کردم و از آن غافل نبودم. به شما حق می‌­دهم که از نبود امنیت روحی و حتی آسیب‌رسانی از سوی دستگاه قضا و پلیس شکوه کنید. شما هنرمندید و هنرمند ظریف است. امثال ما ــ که پوست کلفت هستیم ــ و اگر قرار بود با شبیه این نگرانی‌ها از میدان به در رویم حالا اوضاع جور دیگری بود. من چطور به شما بگویم که از میدان به در نروید و به حرف‌های معارض توجه نکنید.

ایشان سپس گفتند که برخی از این دغدغه‌های شما مطابق واقع نیست و از روح لطیف هنرمند ناشی می‌شود. اما از سوی دیگر واقعاً برخی از این ایرادات وارد است. رهبر معظم سپس با اشاره به بخشی از سخنان جناب درّی که از یک الگوی جدید برای ممیزی سخن گفته بودند، از وی خواستند تا این الگو را ارائه کنند. سپس فرمودند که ما بیشتر نگران حدود اخلاقی و شرعی هستیم تا مسائل سیاسی.

رهبر فقیه انقلاب در ادامه فرمودند: آقای ضرغامی‌ گفتند که به مراجع قم بگویید فلان. ما چه بایست بگوییم؟! آیا آنچه را که برای اسلام ضرورت دارد یا نه؟ ایشان سپس به ذکر حکایتی از یکی از مراجع مشهدی به نام حاج آقا فاضل پرداختند که در حدود یکصد سال قبل رخ داده است. یک مست، شبانه حاج آقا را می‌‌بیند و با لهجه مشهدی به ایشان می‌­گوید: «شما که هر حِرومی‌ رِ حِلِل مِکنین و هر حِلالی را حِروم، بیا امشب و این پیاله رو حِلِل کن!». حضار جمیعاً خندیدند. لهجۀ مشهدی ایشان نیز بسیار زیبا بود. رهبر فرمودند که برخی می‌خواهند تا موانع را بردارند تا دستشان باز باشد. این رابطه‌های دختر و پسری و این عشق‌های مربع و مثلث در فیلم‌ها نباید باشد.

 

 

 

رهبر انقلاب فرمودند اشکالی ندارد که فیلم‌ها صحیحاً انتقاد کنند که در کنار نشان دادن ضعف‌ها، قهرمان فیلم بتواند بر آن مشکلات غلبه کند و پیروز شود. اینچنین فیلمی‌ مردم را ناامید نمی‌­کند. اما برخی فقط دوست دارند نق بزنند و خرده بگیرند. نشان دادن شُرور در فیلم اشکالی ندارد به شرطی که حرکت خیر را نیز نشان دهید که قوی‌تر از آن است و بر آن غالب می‌­شود. اگر اینچنین باشد من به عنوان یک روحانی مسئول اجازۀ این کار را می‌‌دهم، وگرنه نه. اگر فقر را نشان دادید و نگفتید که در این مملکت انگیزه برای رفع آن وجود دارد این یأس‌آور می‌­شود و بر خلاف واقعیت هم هست.

ایشان در ادامه به دشمنی بی‌سبب قدرت‌های بزرگ علیه کشورمان اشاره کردند و این موقعیت کنونی را بسیار حساس دانستند، و اینکه نقش هنرمندان در این عرصه بسیار مهم است. رهبر انقلاب افزودند که اگر شما هنرمندان این دشمن­شناسی و این ایستادگی را شناخته به آن عمل کردید آنگاه خود شما قهرمان یک داستان حقیقی در نزد خداوند متعال هستید. آنگاه است که خواهیم دید که فیلم و اثر شما گرم‌تر و جذاب‌تر خواهد شد.

ایشان فرمودند که قدر کارهای نمایشی و زحمات هنرمندان را می‌‌دانند و با نام بردن از مراحل مختلف فیلمسازی، زحمات و بی‌خوابی‌هایی را که دوستان متحمل می‌­شوند ستودند و گفتند که گلایه‌های شما به حق است.

به لحظۀ اذان ظهر که نزدیک شدیم رهبر انقلاب خبر دادند که مطالبی به قدر یک جزوه یادداشت کرده بودند تا برای این جلسه بیان کنند اما وقت به پایان رسیده است. ایشان افزودند که ما چون فقط دستمان به جناب ضرغامی‌ می‌­رسد، این مطالب را به ایشان انتقال می‌‌دهیم. شما خیلی زحمت کشیده‌اید ولی فاصله میان آنچه انجام گرفته و آنچه باید انجام بگیرد زیاد است. من در حضور خیلی از مسئولان این پرتوقّعی را ابراز می‌کنم.

 

 

 

رهبر معظّم در انتها فرمودند: حرف‌های ما ماند و بایست یک زمان دیگری را اختصاص دهیم. ایشان خبر دادند که چهارده توصیه برای دست اندرکاران یادداشت کرده بودند. در این لحظه برخی از حضار از ایشان خواستند تا برخی از آن موارد را متذکر شوند و ایشان یک مورد را برشمرد که لزومی‌ ندارد که زبان فیلم‌های تاریخی ما زبان کتابت قدیم باشد، چون آنها که به این زبان صحبت نمی‌­کرده‌اند. این زبان، مخاطب عام را از فیلم دور می‌­کند و مخاطب خاص هم می‌­فهمد که تقلید این نویسنده از سعدی و بیهقی درست نیست. بهتر است به همین زبان امروزی خودمان سخن بگوییم و فضای تاریخی را به نحوی دیگر القاء کنیم. (قابل توجه نویسندگان سریال‌های یوسف پیامبر و ملاصدرا و همچنین شب دهم. این آخری با زبان مطنطن خود فقط مال شصت سال قبل بود و در عصر پهلوی اول می‌­گذشت).

رهبر در انتها فرمودند که دست ما به شما هنرمندان نمی‌‌رسد ولی به آقای ضرغامی‌ چرا. ایشان خیلی باید تلاش کنند، همانطور که در حکم چند ماه پیش ایشان گفته بودم. این تلاش باید در خصوص هنرهای نمایشی بیشتر باشد. شما بایست از عهدۀ دست و پنجه نرم کردن با این رقبای بی‌انصافی که دارید برآیید.

 

 

 

 

دیدار پایانی

سخنان رهبر به پایان رسید و حضار برای دیدار با ایشان، به سوی جایگاه سخنرانی شتاب کردند. خانم‌های حاضر در جلسه دوازده نفر بودند از جمله بازیگرانی مثل پروانه معصومی‌ و فاطمه گودرزی (که هر دو با چادر آمده بودند)، افسانه بایگان، الهام حمیدی، بهاره افشاری، شهره لرستانی و مهرانگیز شمس. ایضاً برخی از فعالان حقوق نسوان مانند خانم ناهیدالسادات شریفی تهیه کنندۀ برنامه هزار راه نرفته. برخی از این خانم‌ها را جناب ضرغامی‌ به حضور رهبر معرفی کرد.

اما برخی از کسانی که به قصد دیدار رهبر خود شتافتند اینها بودند: ابوالقاسم طالبی، ضیاء الدین درّی، مسعود ده‌نمکی، کامبیز دیرباز، حمید لولایی، محسن آقا علی‌اکبری، مجتبی شاکری، رضا ایرانمنش و سیدداوود میرباقری. جناب ضرغامی‌ قبل از خروج رهبر عده‌ای را به اندرونی برد تا در آنجا ایشان را به حضور رهبر معرفی کند. افرادی از قبیل محمدحسین لطیفی، مجید مظفری، سعید آقاخانی، سام درخشانی، محمدرضا شریفی‌نیا، دانیال حکیمی‌، و همچنین داریوش کاردان. دست چپ شکستۀ جناب کاردان از گردن آویخته بود و رهبر خصوصاً از حال او پرسید.

همۀ حاضرانبه وقت خروج، هم‌زمان که ابراز رضایت می‌­کردند تأسف می‌­خوردند از آن سخنان رهبر که ناگفته ماند. شاید در نزد خود می‌­گفتند که رهبر خودش خبر داد که به سخنان ما واقف بوده. پس آیا بهتر نبود که ما ادب می‌­کردیم و کمتر سخن می‌­گفتیم، هر چند که حضرت ایشان فرموده باشند که دوست دارند تا انتهای این جلسه را مستمع سخن هنرمندان باشند؟آیا ممکن است که جلسۀ مشابه دیگری ترتیب داده شود و ما خطای خود را جبران کنیم؟ إن شاء الله که اینطور شود. مؤذن بر مناره اذان می‌­گفت و ما را به ملاقات خداوند می‌­خواند.

نوشته‌شده در 12 تیر 1389

 

 

v  منتشرشده در سایت دفتر آثار رهبری

v  لینک‌شده در خبرگزاری فارس، خبرگزاری رسا، فرارو، روزنامه اطلاعات و...